قبیله خزرج البویس

شباب متحمس وشجاع من قبیلة الخزرج وأنصار النبی

قبیله خزرج البویس

شباب متحمس وشجاع من قبیلة الخزرج وأنصار النبی

قبیله خزرج البویس
طبقه بندی موضوعی
نویسندگان

۱۳ مطلب با موضوع «تاریخچه» ثبت شده است

ایات و احادیث درباره انصار

آیات و احادیث درباره شان و احترام انصار ( خزرج و اوس )

فی القرآن

أثنى الله تعالى على الأنصار فقال :

        Ra bracket.png وَالَّذِینَ تَبَوَّءُوا الدَّارَ وَالْإِیمَانَ مِنْ قَبْلِهِمْ یُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَیْهِمْ وَلَا یَجِدُونَ فِی صُدُورِهِمْ حَاجَةً مِمَّا أُوتُوا وَیُؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَمَنْ یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ Aya-9.png La bracket.png[2]

الأنصار النبی

  • در تاریخ اسلام به ساکنان یثرب و اطراف آن که به پیامبری محمد بن عبدالله ایمان آورده و مسلمان شدند، انصار گفته می‌شود. انصار پس از هجرت پیامبر و مسلمانان از مکه و سایر نقاط، به یاری مهاجرین پرداختند و در نشر اسلام تاثیر زیادی داشتند.
  • واژه انصار از واژه‌ها و اصطلاحات مشهور تاریخ صدر اسلام است و در قرآن و بسیاری از متون روایی، تاریخی و تفسیری بکار رفته است. این نام، در وصف مسلمانان هم پیمان پیامبر اسلام در شهر یثرب به خصوص قبایل اوس و خزرج استعمال می‌گردید. تاریخ دقیق اطلاق این لقب بر مسلمانان یثربی به درستی روشن نیست که در سالهای نخستین هجرت پیامبر به این شهر بوده یا پس از گذشت مدتی، اما طبق گزارش‌های تاریخی، خود پیامبر، مسلمانان یثرب را به این نام ملقب کرد .[۱] با ورود پیامبر به یثرب، این شهر را مدینه یا مدینةالنبی (یعنی: شهر پیامبر) نامیدند.

البراء بن مالک خزرجی

البراء بن مالک (المتوفی سنة 20 هـ) صحابی، شهد عدد من غزوات النبی محمد وفتوح العراق وفارس، وقتل فی فتح تستر، وهو أخ الصحابی أنس بن مالک.

ینتمی البراء بن مالک بن النضر بن ضمضم بن زید بن حرام بن جندب بن عامر بن غنم إلى بنی غنم بن عدی بن النجار أحد بطون قبیلة الخزرج الأزدیة،[1][2] وهو أخو خادم النبی محمد أنس بن مالک لأبیه وأمه، أمهما أم سلیم بنت ملحان.[3][4] صحب البراء النبی محمد، وشهد معه المشاهد التی بعد بدر کلها،[2][5][4] کما شهد بیعة الشجرة.[1] وقد قال فیه النبی محمد: «رُبّ أشعث أغبر لا یؤبه له لو أقسم على اللَّه لأبرّه، منهم البراء بن مالک».[6][4] کما عُرف عن البراء حُسن صوته،[5] فکان یحدو جمل النبی محمد[3] یرجز لها فی بعض أسفاره، حتى نهاه النبی محمد عن ذلک.[5][4]

أبی بن کعب خزرجی

ابی پسر کعب (نام کامل: ابیّ بن کعب بن قیس بن عبید خزرجی) به کنیهٔ ابومنذر و ابوطفیل، از اصحاب محمّد پبغمبر اسلام و از جملهٔ انصار است. وی در یثرب و در طایفهٔ بنو خزرج زاده شد. او در پیمان عقبه، با محمّد بیعت کرد. محمّد او را برای کتابت قرآن و مراسلات برگزید. او در یثرب، تمام قرآن را حفظ کرد. پس از مرگ محمّد، او از اعضای شورای انتخابی ابوبکر بود. دیگر اعضای این شورا عبارت بودند از: عمر، عثمان، علی، عبدالرّحمن پسر عوف، معاذ پسر جبل و زید بن ثابت. در دوران خلافت عمر، در فتاوا به ابی پسر کعب، عثمان و زید بن ثابت رجوع می‌شد. عمر همواره از ابی پسر کعب با لقب سیّد المسلمین به معنی سرور مسلمانان یاد می‌کرد. پس از مرگ عمر، ابی با عثمان بیعت کرد. در این زمان، ابی پسر کعب دومین مصحف قرآن را جمع‌آوری کرد که به مصحف کعبی مشهور است. او در سال ۶۴۹ میلادی معادل با ۲۹ هجری قمری در یثرب درگذشت و خلیفه عثمان بر جنازه وی نماز گزارد.

حسان بن ثابت خزرجی

حسان بن ثابت الأنصاری شاعر عربی وصحابی من الأنصار، ینتمی إلى قبیلة الخزرج من أهل المدینة، کما کان شاعرًا معتبرًا یفد على ملوک آل غسان فی الشام قبل إسلامه، ثم أسلم وصار شاعر الرسول Mohamed peace be upon him.svg بعد الهجرة. توفی أثناء خلافة علی بن أبی طالب بین عامی 35 و40 هـ.

عبد الله بن أبی بن سلول خزرجی

عبد الله بن أبی بن سلول شخصیة من شخصیات یثرب واحد قادة ورؤساء الخزرج ورد فی سیرة النبی محمد صلى الله علیه و سلم کشخصیة معادیة للدین الإسلامی مهادنة ظاهریاً، یلقبه المسلمون بکبیر المنافقین. قیل انه کان على وشک أن یکون سید المدینة قبل أن یصلها الرسول صلى الله علیه و سلم.

سعد بن عباده خزرجی

سعد بن عباده بن دلیم از اصحاب محمّد پیغمبر اسلام و از انصار بود. او پیش از ورود محمّد به یثرب، رئیس طایفه خزرج بود.

او در پیمان عقبه اوّل با محمّد بیعت کرد. وی توسط هشام بن عمرو دستگیر شد و تحت شکنجه قرار گرفت، اما با وساطت مطعم بن عدی و حارث بن حرب آزاد شد.

[۱] پس از فوت محمّد پیامبر اسلام، سعد پسر عباده از مدعیان خلافت بود و بسیاری از انصار در سقیفه بنی ساعده طرفدار او بودند. امّا پس از خطبه ابوبکر در سقیفه، بیشتر صحابه با ابوبکر بیعت کردند. سعد پسر عباده از بیعت با ابوبکر سرباز زد.او حتی در زمان عمر نیز بر موضع خود پای فشرد.

او در زمان خلافت عمر راهی بخشی از زمین‌هایش در شام شد، اما در بیابان‌های اطراف مدینه در سال ۱۵ هجری در ۵۶ سالگی به دست خالد بن ولید مأمور عمر کشته شد.

از عبدالعزیز نوه او نقل شد که جنیان از درون چاهی به عبدالعزیز گفته‌اند که آنها سعد را کشته‌اند. به هر حال هرکس سعد بن عباده را کشته بود، پسر او از یاران وفادار علی باقی ماند.[۲]

تاریخچه شیخ خزعل

شیخ خزعل یا شیخ خزعل الکعبی (زاده ۱۲۴۲ - درگذشته ۲۴ خرداد ۱۳۱۵) ملقب به معزالسلطنه و سردار اقدس، دارای نشان نشان شوالیه امپراتوری بریتانیا،[۱] رئیس قبیله بنی کعب[۲] و سال‌ها فرمانروای خرمشهر بود. محل زندگی عشیره بنی کعب، در اصل در منطقه‌ای میان تهامه و مدینه[۳] در شبه جزیره عربستان بود، که حدود سیصد سال پیش از عراق به منطقه هویزه، استان خوزستان کوچیدند.[۴] خزعل نامی عربی است به معنای کفتار.[۵] بنی کعب پیش از ورود به عراق در ناحیه حفرالباطن میان حجاز و عراق در صحرای عربستان ساکن بودند، اما براثر قحط و خشکسالی به العماره در عراق مهاجرت کردند[۶]. کسروی آن (مهاجرت به ایران) را با سال‌های آغازین سلطنت شاه عباس کبیر (۹۹۶ـ ۱۰۳۸) مقارن دانسته است؛ بدین ترتیب که افراسیاب پاشا، حکمران عثمانی سلسله مستقل دیّریان بصره ، شهر باستانی گبان، میان خرمشهر و دهانه بهمنشیر، را تصرف و ویران کرد و برای حفظ امنیت مرز‌های قلمرو خویش، کعبیان را از عراق بدانجا کوچاند[۷]

اسناد و نیز تصاویر شیخ خزعل نشان می دهند او گماشته مطیع دولت مرکزی ایران و نه رئیس یک حکمرانی «خودمختار» بوده است و نام شیخ خزعل، در زمانی که بیشترین قدرت را به دست آورده بود؛ «حاکم المحمره المعظم» (یا حاکم خرمشهر بزرگ) ثبت گردیده است. حاکم اسمی خوزستان و اهواز در آن زمان حشمت الدوله شاهزاده قاجار بود، که در شوشتر و اهواز اقامت داشت. با وجود حضور این شاهزاده قاجار به عنوان حاکم خوزستان و نیز سرهنگ رضاقلی خان ارغون فرمانده سپاه قاجاری خوزستان،[۸] سلطه سردار اسعد بختیاری، برادران و عموزادگان وی، که از پشتیبانی طوایف بختیاری و سواران مسلح ایل بختیاری برخوردار بودند، آنقدر زیاد بود که بر اساس اسناد و مدارک، کلیه قراردادهایی که میان دولت قاجار و شرکت نفت ایران و انگلیس منعقد می‌شد، بطور موازی، از طرف نمایندگان شرکت، با هیئتی از سران ایل بختیاری نیز به امضاء می‌رسید. حتی قرارداد احداث جاده اهواز به اصفهان را نیز سردار اسعد بختیاری و نه حشمت‌الدوله که در اهواز بود، امضا نموده است.[۹][۱۰]

انصار ( الاوس و الخزرج )

انصار لقبی است که قرآن برای مسلمانان مدینه به کار برده است[۱]، به جهت پیمان یاری که با پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله پیش از هجرت به مدینه بستند و حمایتی که پس از هجرت از آن حضرت و مهاجران نمودند.

واژه انصار

واژه انصار از واژه‌ها و اصطلاحات مشهور تاریخ صدر اسلام است و در قرآن و بسیارى از متون روایى، تاریخى و تفسیرى بکار رفته است. این واژه جمع کلمه ناصر و برگرفته از ریشه «ن ـ ص ـ ر» است که به مفهوم کمک کردن، یارى رسانیدن و دستگیرى کردن است.[۲]

آنچه مفهوم این واژه را از مفهوم «اعوان» متمایز مى‌سازد آن است که عون براى هر کمکى بکار مى‌رود؛[۳] اما نصر کمک به فرد یا گروهى است که در رویارویى یا دشمنى با فرد یا گروهى قرار گرفته است، از این ‌رو چنانچه در جنگ گروهى به یکى از طرفین نزاع بپیوندند آنان را نصرت داده‌اند.[۴]

خوزستان

استان خوزستان استانی در جنوب غربی ایران است، که در کرانه خلیج فارس قرار دارد و مرکز تولید نفت و گاز ایران به‌شمار می‌آید. مساحت استان خوزستان ۶۴٫۰۵۷ کیلومتر مربع است و با جمعیتی معادل ۴٫۵۳۱٫۷۲۰ نفر، به‌عنوان پنجمین استان پرجمعیت ایران محسوب می‌شود.[۲] شهر اهواز مرکز استان خوزستان است.

از لحاظ تاریخی، خوزستان قدیمی‌ترین منطقه فلات ایران محسوب می‌شود، که پیشینه سکونت انسان در آن به ۲۷۰۰ سال پیش از میلاد مسیح و شکل‌گیری تمدن عیلام در هزارهٔ سوم قبل از میلاد، بازمی‌گردد.[۳] خوزستان از شمال به استان لرستان، از شمال‌شرقی و شرق به استان چهارمحال و بختیاری، از شمال‌غربی به استان ایلام، از شرق و جنوب‌شرقی به استان کهگیلویه و بویراحمد، از جنوب به استان بوشهر و خلیج فارس و از غرب به کشور عراق محدود می‌شود.[۴]

استان خوزستان هم‌اکنون دارای ۱۸ نماینده در مجلس شورای اسلامی و ۶ نماینده در مجلس خبرگان رهبری می‌باشد. شرکت ملی مناطق نفت‌خیز جنوب (بزرگترین تولیدکننده نفت ایران)، شرکت ملی حفاری ایران، شرکت فولاد خوزستان و شرکت نفت و گاز اروندان در استان خوزستان مستقر می‌باشند.

روستای دیلم قدیم

روستای دیلم قدیم از توابع بخش میان آب جنوبی زیر نظر بخشداری بخش مرکزی شهرستان شوشتر استان خوزستان می باشد که در جاده شوشتر-اهواز، در فاصله 30 کیلومتری شهرستان شوشتر و در کنار رود شطیط که یکی از 2 رود تامینی رودخانه پرخروش کارون است،  قرار دارد .روستا از شمال به رود شطیط، از غرب به بیشه زار و مراتع بزرگ و دیدنی و از دیگر نواحی به اراضی  زراعی محدود میشود

تاریخ الخزرج والأوس

اوس و خزرج فرزندان حارثة‌ بن ثعلبه، از عربهای یمنی قبیله اَزْد بودند. از پیشینه آنها در یمن تا نحوه انتقال و استقرارشان در یثرب جز گزارشهایی افسانه‌گونه در منابع قرن سوم اطلاعات قابل اعتمادی در دست نیست[۱] که ابن‌ هشام کامل‌ترین آنها را در اثر خود التیجان آورده است. مطالعات باستانشناسان و دیگر محققان معاصر هم به اتفاق نظری در این زمینه منتهی نشده است.[۲]

از طرف دیگر عمده آیات مدنی قرآن، پس از اسلام دو قبیله و تبدیل یثرب به پناهگاه مهاجران نازل گردید و از این‌رو بسیاری از آیات مدنی به‌ صورتی با این جامعه، اعضا و مسائلش در ارتباط است.

جدّ دوم اوس و خزرج، عَمرو ملقب به مُزَیْقیاء حاکم منطقه سبأ و رئیس قبیله ازد در یمن ساکن بود. مهاجرت کلان قبیله ازد از جنوب یمن به شمال آن و جنوب حجاز به رهبری او صورت گرفت.[۳] بنا به برخی روایات تفسیری، آیه 16 سوره سبأ/34 از سرزمین های کشاورزی گسترده‌ای که در اختیار او بود حکایت می‌کند، هر چند متن سوره از چنین برداشتی فاصله دارد و بیانگر داستان قوم سبأ و دوره حکومت سلیمان است:[۴] «فَاَعرَضوا فَاَرسَلنا عَلَیهِم سَیلَ العَرِمِ و بَدَّلنهُم بِجَنَّتَیهِم جَنَّتَینِ ذَواتَی اُکُل خَمط واَثل و شَیء‌مِن سِدر قَلیل».(سوره سبأ/34، 16)

ثَعْلَبَه، ملقب به العَنْقاء پس از وفات پدرش عمرو، رهبری ازد را بر عهده گرفت و در زمان او مهاجرت ازد از حاشیه دریای سرخ تا شام ادامه یافت.[۵] در این مهاجرت بخشهایی از ازد از جمله قبیله خُزاعَه که بر مکه مسلط شد از ازد جدا شدند.[۶] در روایت شعبی عبارت «وَ مَزَّقناهُم کُلَّ مُمَزَّق» در آیه 19 سوره سبأ/34 بر تجزیه ازد تطبیق شده است:[۷] «فَقالوا رَبَّنا بعِد بَینَ اَسفارِنا وظَلَموا اَنفُسَهُم فَجَعَلنهُم اَحادیثَ و مَزَّقنهُم کُلَّ مُمَزَّق اِنَّ فی ذلِکَ لاَیت لِکُلِّ صَبّار شَکور».

قتل مشکوک ثَعلَبَه در شام به پریان نسبت داده شد و پسرش حارثه (پدر اوس و خزرج)، پس از مرگ پدر به عنوان رهبر قبایل مهاجر که در این زمان به غَسّان شهره بودند، برگزیده شد و هر چند در آغاز رویارویی هایی را در شام بر ضد روم رهبری کرد؛ اما به مرور تحت تأثیر عموی خود جَفْنَه، در حاشیه قرار گرفت و پس از آن همراه با هوادارانش به جنوب هجرت کرد و به یثرب رفت.[۸]


تاریخچه خزرج و اوس

نسب‌ اوس‌ و خزرج‌ به‌ قبیله بزرگ‌ یمانی‌ ازد می‌رسید و بیشتر نسب‌ نگاران‌ و مورخان‌ سده‌های‌ نخستین‌ هجری‌ به‌ سلسله‌ نسب‌ این‌ دو تیره‌ از طریق‌ بنومازن‌ بن‌ ازد اشاره‌ کرده‌اند

نیای‌ بزرگ‌ دو تیره‌، عمروبن‌ عامر مشهور به‌ مُزَیقی است‌ و اوس‌ و خزرج‌ دو پسر حارثه بن‌ ثعلبه بن‌ عمروبن‌ عامر بوده‌اند. نسب‌ این‌ دو، از طریق‌ مادر که‌ قیله‌ بنت‌ کاهل‌ نام‌ داشت‌، به‌ قبیله بنی‌ قضاعه‌ می‌رسید و بدین‌ سبب‌، اوس‌ و خزرج‌ خود را بنی‌ قیله‌ نیز می‌خوانده‌اند

عنوان‌ اوس‌ مختصر شده «اوس‌ مناه» است‌ که‌ وابستگی‌ و نسبت‌ ایشان‌ را به‌ یکی‌ از بُتان‌ مشهور دوره جاهلی نشان‌ می‌دهد.خزرج‌ را به‌ معنای‌ باد تند یا نسیم‌ جنوب‌ آورده‌اند.

روابط میان‌ یهودیان‌ و اوس‌ و خزرج‌، نخست‌ بر مبنای‌ همکاری‌، به‌ ویژه‌ در کشاورزی‌ شکل‌ گرفت‌، اما اندک‌ اندک‌ با فزونی‌ یافتن‌ شمار مهاجران‌، تسلط یهودیان‌ رو به‌ کاهش‌ نهاد. بعید نیست‌ از همین‌ دوران‌، با تشکیل‌ بطون‌ و شاخه‌های‌ گوناگون‌، روند جدایی‌ دو تیره‌ از یکدیگر آغاز شده‌ باشد.

تسلط اوس‌ و خزرج‌ بر یثرب‌، موجب پدیده دیگری‌ شد که‌ در تعلق‌ این‌ شهر به‌ حوزه دو حکومت‌ دست‌ نشانده غسانی‌ و لخمی‌ ارتباط دارد. طبق‌ یک‌ روایت‌، یهودیان‌ به‌ عامل‌ دولت‌ ساسانی خراج و مالیات‌ می‌ پرداختند و از سوی‌ ایشان‌، حکمرانی‌ یثرب‌ به‌ یهودیان‌ سپرده‌ شده‌ بود

بنابر روایت‌ دیگری‌، اوس‌ و خزرج‌ پس‌ از آنکه‌ از ستم‌ فرماندار یهودی‌ شهر به‌ ستوه‌ آمدند، از غسانیان‌ یاری‌ طلبیدند. مالک‌ بن‌ عجلان‌ از بنی‌ غسان‌ به‌ یاری‌ ایشان‌ آمد و از آن‌ پس‌ دوره سیادت‌ اوس‌ و خزرج‌ بر یثرب‌ آغاز شد

به‌ هر حال‌، براساس‌ پاره‌ای‌ نشانه‌ها، اوس‌ و خزرج‌ خود را به‌ غسانیان‌ - که‌ مانند آنها به‌ ازد نسب‌ می‌بردند - نزدیک‌تر احساس‌ می‌کردند.و اگر هم‌ تا اواسط سده ۶م‌ - چنانکه‌ برخی‌ محققان‌ حدس‌ زده‌اند - کارگزاران‌ دولت‌ ساسانی‌ توسط یهودیان‌ بر یثرب‌ تسلط داشتند، از همین‌ زمان‌، با ورود اوس‌ و خزرج‌ به‌ یثرب‌، اوضاع‌ به‌ نفع‌ غسانیان‌ می‌بایست‌ دگرگون‌ شده‌ باشد و در این‌ زمینه‌ روایتهایی‌ نیز در دست‌ است‌.


الاوس و خزرج