در ادامه مطلب میتوانید تصاویری از مراسم قبیله خزرج و الاوس راببینید
و با رسم و رسومات مردم غیور این قبیله آشنا شوید
سعد بن عباده بن دلیم از اصحاب محمّد پیغمبر اسلام و از انصار بود. او پیش از ورود محمّد به یثرب، رئیس طایفه خزرج بود.
او در پیمان عقبه اوّل با محمّد بیعت کرد. وی توسط هشام بن عمرو دستگیر شد و تحت شکنجه قرار گرفت، اما با وساطت مطعم بن عدی و حارث بن حرب آزاد شد.
[۱] پس از فوت محمّد پیامبر اسلام، سعد پسر عباده از مدعیان خلافت بود و بسیاری از انصار در سقیفه بنی ساعده طرفدار او بودند. امّا پس از خطبه ابوبکر در سقیفه، بیشتر صحابه با ابوبکر بیعت کردند. سعد پسر عباده از بیعت با ابوبکر سرباز زد.او حتی در زمان عمر نیز بر موضع خود پای فشرد.
او در زمان خلافت عمر راهی بخشی از زمینهایش در شام شد، اما در بیابانهای اطراف مدینه در سال ۱۵ هجری در ۵۶ سالگی به دست خالد بن ولید مأمور عمر کشته شد.
از عبدالعزیز نوه او نقل شد که جنیان از درون چاهی به عبدالعزیز گفتهاند که آنها سعد را کشتهاند. به هر حال هرکس سعد بن عباده را کشته بود، پسر او از یاران وفادار علی باقی ماند.[۲]
انصار لقبی است که قرآن برای مسلمانان مدینه به کار برده است[۱]، به جهت پیمان یاری که با پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله پیش از هجرت به مدینه بستند و حمایتی که پس از هجرت از آن حضرت و مهاجران نمودند.
واژه انصار از واژهها و اصطلاحات مشهور تاریخ صدر اسلام است و در قرآن و بسیارى از متون روایى، تاریخى و تفسیرى بکار رفته است. این واژه جمع کلمه ناصر و برگرفته از ریشه «ن ـ ص ـ ر» است که به مفهوم کمک کردن، یارى رسانیدن و دستگیرى کردن است.[۲]
آنچه مفهوم این واژه را از مفهوم «اعوان» متمایز مىسازد آن است که عون براى هر کمکى بکار مىرود؛[۳] اما نصر کمک به فرد یا گروهى است که در رویارویى یا دشمنى با فرد یا گروهى قرار گرفته است، از این رو چنانچه در جنگ گروهى به یکى از طرفین نزاع بپیوندند آنان را نصرت دادهاند.[۴]
روستای دیلم قدیم از توابع بخش میان آب جنوبی زیر نظر بخشداری بخش مرکزی شهرستان شوشتر استان خوزستان می باشد که در جاده شوشتر-اهواز، در فاصله 30 کیلومتری شهرستان شوشتر و در کنار رود شطیط که یکی از 2 رود تامینی رودخانه پرخروش کارون است، قرار دارد .روستا از شمال به رود شطیط، از غرب به بیشه زار و مراتع بزرگ و دیدنی و از دیگر نواحی به اراضی زراعی محدود میشود
اوس و خزرج فرزندان حارثة بن ثعلبه، از عربهای یمنی قبیله اَزْد بودند. از پیشینه آنها در یمن تا نحوه انتقال و استقرارشان در یثرب جز گزارشهایی افسانهگونه در منابع قرن سوم اطلاعات قابل اعتمادی در دست نیست[۱] که ابن هشام کاملترین آنها را در اثر خود التیجان آورده است. مطالعات باستانشناسان و دیگر محققان معاصر هم به اتفاق نظری در این زمینه منتهی نشده است.[۲]
از طرف دیگر عمده آیات مدنی قرآن، پس از اسلام دو قبیله و تبدیل یثرب به پناهگاه مهاجران نازل گردید و از اینرو بسیاری از آیات مدنی به صورتی با این جامعه، اعضا و مسائلش در ارتباط است.
جدّ دوم اوس و خزرج، عَمرو ملقب به مُزَیْقیاء حاکم منطقه سبأ و رئیس قبیله ازد در یمن ساکن بود. مهاجرت کلان قبیله ازد از جنوب یمن به شمال آن و جنوب حجاز به رهبری او صورت گرفت.[۳] بنا به برخی روایات تفسیری، آیه 16 سوره سبأ/34 از سرزمین های کشاورزی گستردهای که در اختیار او بود حکایت میکند، هر چند متن سوره از چنین برداشتی فاصله دارد و بیانگر داستان قوم سبأ و دوره حکومت سلیمان است:[۴] «فَاَعرَضوا فَاَرسَلنا عَلَیهِم سَیلَ العَرِمِ و بَدَّلنهُم بِجَنَّتَیهِم جَنَّتَینِ ذَواتَی اُکُل خَمط واَثل و شَیءمِن سِدر قَلیل».(سوره سبأ/34، 16)
ثَعْلَبَه، ملقب به العَنْقاء پس از وفات پدرش عمرو، رهبری ازد را بر عهده گرفت و در زمان او مهاجرت ازد از حاشیه دریای سرخ تا شام ادامه یافت.[۵] در این مهاجرت بخشهایی از ازد از جمله قبیله خُزاعَه که بر مکه مسلط شد از ازد جدا شدند.[۶] در روایت شعبی عبارت «وَ مَزَّقناهُم کُلَّ مُمَزَّق» در آیه 19 سوره سبأ/34 بر تجزیه ازد تطبیق شده است:[۷] «فَقالوا رَبَّنا بعِد بَینَ اَسفارِنا وظَلَموا اَنفُسَهُم فَجَعَلنهُم اَحادیثَ و مَزَّقنهُم کُلَّ مُمَزَّق اِنَّ فی ذلِکَ لاَیت لِکُلِّ صَبّار شَکور».
قتل مشکوک ثَعلَبَه در شام به پریان نسبت داده شد و پسرش حارثه (پدر اوس و خزرج)، پس از مرگ پدر به عنوان رهبر قبایل مهاجر که در این زمان به غَسّان شهره بودند، برگزیده شد و هر چند در آغاز رویارویی هایی را در شام بر ضد روم رهبری کرد؛ اما به مرور تحت تأثیر عموی خود جَفْنَه، در حاشیه قرار گرفت و پس از آن همراه با هوادارانش به جنوب هجرت کرد و به یثرب رفت.[۸]