روستای دیلم قدیم از توابع بخش میان آب جنوبی زیر نظر بخشداری بخش مرکزی شهرستان شوشتر استان خوزستان می باشد که در جاده شوشتر-اهواز، در فاصله 30 کیلومتری شهرستان شوشتر و در کنار رود شطیط که یکی از 2 رود تامینی رودخانه پرخروش کارون است، قرار دارد .روستا از شمال به رود شطیط، از غرب به بیشه زار و مراتع بزرگ و دیدنی و از دیگر نواحی به اراضی زراعی محدود میشود
اوس و خزرج فرزندان حارثة بن ثعلبه، از عربهای یمنی قبیله اَزْد بودند. از پیشینه آنها در یمن تا نحوه انتقال و استقرارشان در یثرب جز گزارشهایی افسانهگونه در منابع قرن سوم اطلاعات قابل اعتمادی در دست نیست[۱] که ابن هشام کاملترین آنها را در اثر خود التیجان آورده است. مطالعات باستانشناسان و دیگر محققان معاصر هم به اتفاق نظری در این زمینه منتهی نشده است.[۲]
از طرف دیگر عمده آیات مدنی قرآن، پس از اسلام دو قبیله و تبدیل یثرب به پناهگاه مهاجران نازل گردید و از اینرو بسیاری از آیات مدنی به صورتی با این جامعه، اعضا و مسائلش در ارتباط است.
جدّ دوم اوس و خزرج، عَمرو ملقب به مُزَیْقیاء حاکم منطقه سبأ و رئیس قبیله ازد در یمن ساکن بود. مهاجرت کلان قبیله ازد از جنوب یمن به شمال آن و جنوب حجاز به رهبری او صورت گرفت.[۳] بنا به برخی روایات تفسیری، آیه 16 سوره سبأ/34 از سرزمین های کشاورزی گستردهای که در اختیار او بود حکایت میکند، هر چند متن سوره از چنین برداشتی فاصله دارد و بیانگر داستان قوم سبأ و دوره حکومت سلیمان است:[۴] «فَاَعرَضوا فَاَرسَلنا عَلَیهِم سَیلَ العَرِمِ و بَدَّلنهُم بِجَنَّتَیهِم جَنَّتَینِ ذَواتَی اُکُل خَمط واَثل و شَیءمِن سِدر قَلیل».(سوره سبأ/34، 16)
ثَعْلَبَه، ملقب به العَنْقاء پس از وفات پدرش عمرو، رهبری ازد را بر عهده گرفت و در زمان او مهاجرت ازد از حاشیه دریای سرخ تا شام ادامه یافت.[۵] در این مهاجرت بخشهایی از ازد از جمله قبیله خُزاعَه که بر مکه مسلط شد از ازد جدا شدند.[۶] در روایت شعبی عبارت «وَ مَزَّقناهُم کُلَّ مُمَزَّق» در آیه 19 سوره سبأ/34 بر تجزیه ازد تطبیق شده است:[۷] «فَقالوا رَبَّنا بعِد بَینَ اَسفارِنا وظَلَموا اَنفُسَهُم فَجَعَلنهُم اَحادیثَ و مَزَّقنهُم کُلَّ مُمَزَّق اِنَّ فی ذلِکَ لاَیت لِکُلِّ صَبّار شَکور».
قتل مشکوک ثَعلَبَه در شام به پریان نسبت داده شد و پسرش حارثه (پدر اوس و خزرج)، پس از مرگ پدر به عنوان رهبر قبایل مهاجر که در این زمان به غَسّان شهره بودند، برگزیده شد و هر چند در آغاز رویارویی هایی را در شام بر ضد روم رهبری کرد؛ اما به مرور تحت تأثیر عموی خود جَفْنَه، در حاشیه قرار گرفت و پس از آن همراه با هوادارانش به جنوب هجرت کرد و به یثرب رفت.[۸]
نسب اوس و خزرج به قبیله بزرگ یمانی ازد میرسید و بیشتر نسب نگاران و مورخان سدههای نخستین هجری به سلسله نسب این دو تیره از طریق بنومازن بن ازد اشاره کردهاند
نیای بزرگ دو تیره، عمروبن عامر مشهور به مُزَیقی است و اوس و خزرج دو پسر حارثه بن ثعلبه بن عمروبن عامر بودهاند. نسب این دو، از طریق مادر که قیله بنت کاهل نام داشت، به قبیله بنی قضاعه میرسید و بدین سبب، اوس و خزرج خود را بنی قیله نیز میخواندهاند
عنوان اوس مختصر شده «اوس مناه» است که وابستگی و نسبت ایشان را به یکی از بُتان مشهور دوره جاهلی نشان میدهد.خزرج را به معنای باد تند یا نسیم جنوب آوردهاند.
روابط میان یهودیان و اوس و خزرج، نخست بر مبنای همکاری، به ویژه در کشاورزی شکل گرفت، اما اندک اندک با فزونی یافتن شمار مهاجران، تسلط یهودیان رو به کاهش نهاد. بعید نیست از همین دوران، با تشکیل بطون و شاخههای گوناگون، روند جدایی دو تیره از یکدیگر آغاز شده باشد.
تسلط اوس و خزرج بر یثرب، موجب پدیده دیگری شد که در تعلق این شهر به حوزه دو حکومت دست نشانده غسانی و لخمی ارتباط دارد. طبق یک روایت، یهودیان به عامل دولت ساسانی خراج و مالیات می پرداختند و از سوی ایشان، حکمرانی یثرب به یهودیان سپرده شده بود
بنابر روایت دیگری، اوس و خزرج پس از آنکه از ستم فرماندار یهودی شهر به ستوه آمدند، از غسانیان یاری طلبیدند. مالک بن عجلان از بنی غسان به یاری ایشان آمد و از آن پس دوره سیادت اوس و خزرج بر یثرب آغاز شد
به هر حال، براساس پارهای نشانهها، اوس و خزرج خود را به غسانیان - که مانند آنها به ازد نسب میبردند - نزدیکتر احساس میکردند.و اگر هم تا اواسط سده ۶م - چنانکه برخی محققان حدس زدهاند - کارگزاران دولت ساسانی توسط یهودیان بر یثرب تسلط داشتند، از همین زمان، با ورود اوس و خزرج به یثرب، اوضاع به نفع غسانیان میبایست دگرگون شده باشد و در این زمینه روایتهایی نیز در دست است.