عبدالله بن رواحه خزرجی
- يكشنبه, ۲۲ مرداد ۱۳۹۶، ۰۶:۵۵ ب.ظ
عبدالله بن رواحه از انصار پیامبر اسلام (ص) که در عقبه دوم به حضور ایشان رسید. وی اهل مدینه و از طایفه خزرج بود که حضرت محمد (ص) او را به ریاست قبیله بنیحارث از قبایل خزرج انتخاب کرد. عبدالله از نقباى دوازدهگانه است. در بیشتر جنگها از جمله احد، خندق، حدیبیه، خیبر و عمره قضا حضور داشت و در جنگ بدرالموعد جانشین پیامبر در مدینه بود. وی در جنگ موته به شهادت رسید.
عبدالله بن رَواحَه بن ثعلبه از طایفه بنی حارث از قبیله خزرج و از انصار اهل مدینه بود. مادرش کبشه دختر واقد بن عمرو بن الاطابه حارثی است.
کنیه اش را ابامحمد، ابورواحه و ابوعمرو ذکر کردهاند.[۱]پیامبر (ص) میان او و مقداد بن اسود، صیغه برادرى خوانده بود.[۲]
عبداالله، دایی نعمان بن بشیر بن سعد است و بنابر روایات تاریخی خود فرزندی نداشت.[۳]
عبدالله بن رواحه از جمله اهالی مدینه بود که در مراسم حج سال سیزدهم بعثت در عقبه منی با پیامبر اسلام بیعت کرد که در تاریخ به بیعت دوم عقبه شهرت دارد. در پی این بیعت، رسول خدا وی را به عنوان یکی از نقبای دوازدهگانه انصار و به عنوان نماینده خود در میان طایفه بنیحارثه خزرج انتخاب کرد.[۴]
عبدالله از کسانی بود که پس از ورود پیامبر (ص) به مدینه، به استقبال ایشان رفت و وی را به سکونت در خانه خود دعوت کرد.[۵]
وی در زمان حیات خود تقریبا در تمامی جنگ های پیامبر از جمله بدر، احد، خندق، حدیبّیه، خیبر، عمره القضاء و موته شرکت کرد [۶] و در زمان جنگ بدر الموئد، جانشین پیامبر در مدینه بود.
در جنگ بدر از سوی پیامبر مامور ابلاغ خبر پیروزی مسلمانان به مدینه شد. [۷].
در عمره القضاء هنگام ورود پیامبر به مکه، عبدالله افسار مرکب ایشان را گرفته بود و پیامبر همراهی میکرد و اشعاری نیز در وصف ایشان میخواند.[۸]
پس از فتح خیبر، از سوی رسول خدا مامور جمعآوری خراج خیبر شد و تا هنگام شهادتش این سمت را دارا بود. بعد از نبرد خیبر، با سی سوار که عبدالله بن انیس نیز در میان آنان بود، به سوی بشر بن زرام یهودی -که در اندیشه شبیخون به مدینه بود- اعزام شد و ابن زرام را به قتل رساند.[۹]
در جنگ موته پس از زید بن حارثه و جعفر بن ابی طالب از جانب پیامبر فرماندهی لشکر اسلم بر عده عبدالله بن رواحه گذاشته شده بود.
با وجود آن که در دوران جاهلیت، سواد خواندن و نوشتن در میان مردم رواج نداشت، عبدالله بن رواحه از جمله نویسندگان آن زمان به شمار میرفت و در شعر و شاعری نیز مهارت داشت. [۱۱] حضور وی در اکثر جنگهای پیامبر نشان از دلیری او در میدان نبرد دارد. به طور کلی ویژگی های وی را می توان این چنین برشمرد:
پس از آنکه این آیات از سوره شعراء نازل شد: «وَالشُّعَرَاء یَتَّبِعُهُمُ الْغَاوُونَ*أَلَمْ تَرَ أَنَّهُمْ فِی کُلِّ وَادٍ یَهِیمُونَ* وَأَنَّهُمْ یَقُولُونَ مَا لَا یَفْعَلُونَ.»[۱۲]، -شعرا کسانی هستند که گمراهان از آنان پیروی میکنند!* آیا نمیبینی آنها در هر وادی سر گردانند.* و سخنانی میگویند که عمل نمیکنند- عبدالله تصمیم گرفت که دیگر شعر نگوید[۱۳] تا هنگام نزول این آیه: «إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَذَکَرُوا اللَّهَ کَثِیرًا وَانتَصَرُوا مِن بَعْدِ مَا ظُلِمُوا وَسَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنقَلَبٍ یَنقَلِبُونَ.»[۱۴] - مگر کسانی که ایمان آوردهاند و عمل صالح انجام میدهند و یاد خدا بسیار میکنند و به هنگامی که مورد ستم واقع میشوند به دفاع از خویشتن (و مؤ منان) بر میخیزند (و از ذوق شعری خود کمک میگیرند) و بزودی آنها که ستم کردند میدانند که بازگشتشان به کجاست.- و شاعرانی چون عبدالله بن رواحه، کعب بن مالک و حسان بن ثابت و سایر شاعرانی که پیامبر (ص) را مدح می کردند، از دیگران استثنا کرد.[۱۵]
وی در مدح پیامبر اشعاری سروده است [۱۶]و همچنین در سوگ حمزه عموی پیامبر [۱۷] و نافع بن بدیل [۱۸] نیز اشعاری دارد.
منابع تاریخی آوردهاند که عبدالله اول کسى بود که براى جنگ آماده و از خانه خارج مى شد و آخر کسى بود که از میدان به خانه برمىگشت.
بنابر روایات تاریخی، پیامبر (ص) در موارد متعددی عبدالله را به طور خاص دعا کرد. برخی از این موارد عبارتند از:
- روزی عبدالله هنگام عزیمت به مسجد و در نزدیکی آن شنید که پیامبر مردم را امر به نشستن میکند، عبدالله در همان مکان و خارج از مسجد، توقف کرد و بر زمین نشست، وقتی خبر این کار به پیامبر رسید، این عمل وی را ستود و درباره او این گونه دعا کرد: خدا تو را برای اطاعت خدا و پیامبرش بیش از این توفیق دهد.[۲۰]
- وقتی عبدالله مریض بود پیامبر به عیادت او رفت و احوال وی را دگرگون دید و گفت: خدایا اگر مرگش فرا رسیده مرگ را بر او آسان کن و اگر مرگش فرا نرسیده او را شفا ده. به سبب این دعا عبدالله بهبود یافت.[۲۱]
- در جنگ خیبر، پیامبر از عبدالله درخواست کرد که شعری برای تهییج سپاه بخواند و او شعری خواند و پیامبر فرمود: خداوندا عبدالله رواحه را رحمت فرما.
در سال هشتم هجری رسول خدا سپاهی سه هزار نفری به فرماندهی زید بن حارثه برای جنگ با رومیان اعزام نمود. قرار بر این بود با شهادت زید، جعفر بن ابی طالب و اگر او نیز شهید شد، فرماندهی لشکر به عبدالله بن رواحه سپرده شود.[۲۳] بنابر گزارشهای تاریخی، عبدالله بن رواحه قبل از حرکت به سوی موته اشعاری میخواند، از خداوند درخواست شهادت میکرد و از ترس عذاب الهی میگریست.
پس از کشته شدن زید و جعفر ، پرچم سپاه اسلام به دست عبدالله قرار گرفت و بر دشمن حمله برد. او پس از جنگی سخت از پای درآمد. پیش از شهادت، خون بدنش را به چهره مالید و فریاد زد:«ای مسلمانان! از جان برادرانتان حمایت کنید.»[۲۴]
مدفن وی و دیگر شهدای موته در منطقهای به نام مزار در شهرستان کرک از توابع اردن واقع است