نسب اوس و خزرج به قبیله بزرگ یمانی ازد میرسید و بیشتر نسب نگاران و مورخان سدههای نخستین هجری به سلسله نسب این دو تیره از طریق بنومازن بن ازد اشاره کردهاند
نیای بزرگ دو تیره، عمروبن عامر مشهور به مُزَیقی است و اوس و خزرج دو پسر حارثه بن ثعلبه بن عمروبن عامر بودهاند. نسب این دو، از طریق مادر که قیله بنت کاهل نام داشت، به قبیله بنی قضاعه میرسید و بدین سبب، اوس و خزرج خود را بنی قیله نیز میخواندهاند
عنوان اوس مختصر شده «اوس مناه» است که وابستگی و نسبت ایشان را به یکی از بُتان مشهور دوره جاهلی نشان میدهد.خزرج را به معنای باد تند یا نسیم جنوب آوردهاند.
روابط میان یهودیان و اوس و خزرج، نخست بر مبنای همکاری، به ویژه در کشاورزی شکل گرفت، اما اندک اندک با فزونی یافتن شمار مهاجران، تسلط یهودیان رو به کاهش نهاد. بعید نیست از همین دوران، با تشکیل بطون و شاخههای گوناگون، روند جدایی دو تیره از یکدیگر آغاز شده باشد.
تسلط اوس و خزرج بر یثرب، موجب پدیده دیگری شد که در تعلق این شهر به حوزه دو حکومت دست نشانده غسانی و لخمی ارتباط دارد. طبق یک روایت، یهودیان به عامل دولت ساسانی خراج و مالیات می پرداختند و از سوی ایشان، حکمرانی یثرب به یهودیان سپرده شده بود
بنابر روایت دیگری، اوس و خزرج پس از آنکه از ستم فرماندار یهودی شهر به ستوه آمدند، از غسانیان یاری طلبیدند. مالک بن عجلان از بنی غسان به یاری ایشان آمد و از آن پس دوره سیادت اوس و خزرج بر یثرب آغاز شد
به هر حال، براساس پارهای نشانهها، اوس و خزرج خود را به غسانیان - که مانند آنها به ازد نسب میبردند - نزدیکتر احساس میکردند.و اگر هم تا اواسط سده ۶م - چنانکه برخی محققان حدس زدهاند - کارگزاران دولت ساسانی توسط یهودیان بر یثرب تسلط داشتند، از همین زمان، با ورود اوس و خزرج به یثرب، اوضاع به نفع غسانیان میبایست دگرگون شده باشد و در این زمینه روایتهایی نیز در دست است.