البراء بن مالک (المتوفی سنة 20 هـ) صحابی، شهد عدد من غزوات النبی محمد وفتوح العراق وفارس، وقتل فی فتح تستر، وهو أخ الصحابی أنس بن مالک.
ینتمی البراء بن مالک بن النضر بن ضمضم بن زید بن حرام بن جندب بن عامر بن غنم إلى بنی غنم بن عدی بن النجار أحد بطون قبیلة الخزرج الأزدیة،[1][2] وهو أخو خادم النبی محمد أنس بن مالک لأبیه وأمه، أمهما أم سلیم بنت ملحان.[3][4] صحب البراء النبی محمد، وشهد معه المشاهد التی بعد بدر کلها،[2][5][4] کما شهد بیعة الشجرة.[1] وقد قال فیه النبی محمد: «رُبّ أشعث أغبر لا یؤبه له لو أقسم على اللَّه لأبرّه، منهم البراء بن مالک».[6][4] کما عُرف عن البراء حُسن صوته،[5] فکان یحدو جمل النبی محمد[3] یرجز لها فی بعض أسفاره، حتى نهاه النبی محمد عن ذلک.[5][4]
سعد بن عباده بن دلیم از اصحاب محمّد پیغمبر اسلام و از انصار بود. او پیش از ورود محمّد به یثرب، رئیس طایفه خزرج بود.
او در پیمان عقبه اوّل با محمّد بیعت کرد. وی توسط هشام بن عمرو دستگیر شد و تحت شکنجه قرار گرفت، اما با وساطت مطعم بن عدی و حارث بن حرب آزاد شد.
[۱] پس از فوت محمّد پیامبر اسلام، سعد پسر عباده از مدعیان خلافت بود و بسیاری از انصار در سقیفه بنی ساعده طرفدار او بودند. امّا پس از خطبه ابوبکر در سقیفه، بیشتر صحابه با ابوبکر بیعت کردند. سعد پسر عباده از بیعت با ابوبکر سرباز زد.او حتی در زمان عمر نیز بر موضع خود پای فشرد.
او در زمان خلافت عمر راهی بخشی از زمینهایش در شام شد، اما در بیابانهای اطراف مدینه در سال ۱۵ هجری در ۵۶ سالگی به دست خالد بن ولید مأمور عمر کشته شد.
از عبدالعزیز نوه او نقل شد که جنیان از درون چاهی به عبدالعزیز گفتهاند که آنها سعد را کشتهاند. به هر حال هرکس سعد بن عباده را کشته بود، پسر او از یاران وفادار علی باقی ماند.[۲]
الأنصار فی التاریخ الإسلامی هم أهل یثرب الذین ناصروا رسول الله فی الإسلام محمد بن عبد الله. وهم ینتمون إلى قبائل الأوس والخزرج ابنی حارثة بن ثعلبة بن عمرو بن عامر بن حارثة بن امرئ القیس بن ثعلبة بن مازن بن الأسد بن الغوث . هاجروا إلى یثرب بعد سیل العرم الذی أودى بسد مأرب فدخلوها بعد أن حاربوا بها یهود حتى استقر لهم الأمر بها، وکانت بین الأوس والخزرج حروب طوال قاسیة کان آخرها یوم بعاث قبل الهجرة النبویة.[1]
انصار لقبی است که قرآن برای مسلمانان مدینه به کار برده است[۱]، به جهت پیمان یاری که با پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله پیش از هجرت به مدینه بستند و حمایتی که پس از هجرت از آن حضرت و مهاجران نمودند.
واژه انصار از واژهها و اصطلاحات مشهور تاریخ صدر اسلام است و در قرآن و بسیارى از متون روایى، تاریخى و تفسیرى بکار رفته است. این واژه جمع کلمه ناصر و برگرفته از ریشه «ن ـ ص ـ ر» است که به مفهوم کمک کردن، یارى رسانیدن و دستگیرى کردن است.[۲]
آنچه مفهوم این واژه را از مفهوم «اعوان» متمایز مىسازد آن است که عون براى هر کمکى بکار مىرود؛[۳] اما نصر کمک به فرد یا گروهى است که در رویارویى یا دشمنى با فرد یا گروهى قرار گرفته است، از این رو چنانچه در جنگ گروهى به یکى از طرفین نزاع بپیوندند آنان را نصرت دادهاند.[۴]